کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

کسرا تو فرودگاه برای اولین بار

   کسرا جون  آبان ماه ٨٨ ده ماهه شدی و ما  واسه بدرقه خاله جون احترام که با همسرش به مکه  مشرف میشدند به فرودگاه رفتیم  اونها از دیدنت خیلی خوشحال شدند و کلی باهات بازی کردند مانا جون و مریم جون و مسعود هم خیلی باهات عکس گرفتند برای وسایل بازی دست و پا میزدی و سوار هواپیما و بقیه وسایل شدی و کلی با اونها بازی کردی و مریم جون هم ازت عکس گرفت عکس ها در ادمه مطلب             ...
21 آذر 1390

کسرا تو فرودگاه برای اولین بار

کسراجون آبان ماه ٨٨ ده ماهه شدیو ماواسه بدرقه خاله جون احترام که با همسرش به مکه مشرف میشدند به فرودگاه رفتیم اونها از دیدنت خیلی خوشحال شدند و کلی باهات بازی کردند مانا جون و مریم جون و مسعود هم خیلی باهات عکس گرفتند برای وسایل بازی دست و پا میزدی و سوار هواپیما و بقیه وسایل شدی و کلی با اونها بازی کردی و مریم جون هم ازت عکس گرفت عکس ها در ادمه مطلب ...
21 آذر 1390

اولین عروسی که آقا کسرا رفت

  عروسی مانا جون اولین عروسی بعد از بدنیا اومدن گل پسرم بود که تیر ماه 1389 برگزار شد از اونجا که خیلی به آهنگ و موسیقی علاقه نشو ن میدادی  تو این عروسی خیلی بهت خوش گذشت و همش با آهنگ خودتو تکون میدادی و خیلی هیجان داشتی ولی بابا از صدا دورت میکرد تا خیلی اذیت نشی تو این عروسی همشون دوست داشتند بغلت کنن و انروز کوچکترین عضو عروسی بودی خانم آقای دکتر جعفر قدس هم بود که همش دوست داشت بغلت کنه و بهم گفت خدا مادرتو رحمت کنه اگه الان بود چقدر دلش میخواست کسرا را بغل کنه  عکس در ادمه مطلب        ...
21 آذر 1390

اولین عروسی که آقا کسرا رفت

عروسی مانا جون اولین عروسی بعد از بدنیا اومدن گل پسرم بود که تیر ماه 1389 برگزار شد از اونجا که خیلی به آهنگ و موسیقی علاقه نشو ن میدادی تو این عروسی خیلی بهت خوش گذشت و همش با آهنگ خودتو تکون میدادی و خیلی هیجان داشتی ولی بابا از صدا دورت میکرد تا خیلی اذیت نشی تو این عروسی همشون دوست داشتند بغلت کنن و انروز کوچکترین عضو عروسی بودی خانم آقای دکتر جعفر قدس هم بود که همشدوست داشت بغلت کنه و بهم گفت خدا مادرتو رحمت کنه اگه الان بود چقدر دلشمیخواست کسرا را بغل کنه عکس در ادمه مطلب ...
21 آذر 1390

اولین حضور آقا کسرا ی گل به تولد مامان

١٤ اردیبهشت ١٣٨٨ اولین تولد من  توی خونه بود که با حضور پسر گلم قشنگتر شد خاله جون احترام و   و آقای  مزینانی با بچه هاشو نبه این جشن اومدند من هم یک لباس زرد سورمه ای تنت کردم که خیلی نمکدون شده بودی اون شب را هم با جشن   وعکس گرفتن دسته جمعی گذروندیم   عکس در ادامه مطلب   ...
21 آذر 1390

اولین حضور آقا کسرا ی گل به تولد مامان

١٤اردیبهشت ١٣٨٨اولین تولد من توی خونه بود که با حضور پسر گلم قشنگتر شد خاله جون احترام و و آقای مزینانی با بچه هاشو نبه این جشن اومدند من هم یک لباس زرد سورمه ای تنت کردم که خیلی نمکدون شده بودی اون شب را هم با جشن وعکس گرفتن دسته جمعی گذروندیم عکس در ادامه مطلب ...
21 آذر 1390

اولین ورود آقا کسرا به خونه خاله جون احترام

  امروز ٢٤ بهمن سال ٨٨ و اولین مهمانی پسر گلم به خونه خاله جون احترام بود همه از دیدنمون خوشحال شدند . این مهمونی  تا شب طول کشید و مریم جون عکس های خیلی قشنگی از کسرا انداخت که عسلم طبق معمول در خواب به سر میبرد.        بقیه عکس ها در ادامه مطلب     ...
21 آذر 1390

اولین ورود آقا کسرا به خونه خاله جون احترام

امروز ٢٤ بهمن سال ٨٨ و اولین مهمانی پسر گلم به خونه خاله جون احترام بود همه از دیدنمون خوشحال شدند.این مهمونی تا شب طول کشید و مریم جون عکس های خیلی قشنگی از کسرا انداخت که عسلم طبق معمول در خواب به سر میبرد. بقیه عکس ها در ادامه مطلب ...
21 آذر 1390

واکسن زدن های آقا کسرای گل

مامان جون امروز یکشنبه ٩ اسفند ماه ٨٨ اولین روز واکسن زدنته  و زن دائی جون ملیحه با ماشین اومد دنبالمون و ما رفتیم به درمانگاه . خاله حون احترام هم اومده بود وقتی واکسنت را زدند خیلی خوب تحمل کردی و همه به صبوریت ماشالله گفتند. خانم دکتر وزن و قدت را هم گرفت که وزنت شش کیلونیم و قدت هم ٥٩ سانتی متر بود. وقتی اومدیم خونه تب کردی بهت قطره دادیم که تا صبح راحت بخوابی  
21 آذر 1390

واکسن زدن های آقا کسرای گل

مامان جون امروز یکشنبه ٩ اسفند ماه ٨٨اولین روز واکسن زدنته و زن دائی جون ملیحه با ماشین اومد دنبالمون و ما رفتیم به درمانگاه . خاله حون احترام هم اومده بود وقتی واکسنت را زدند خیلی خوب تحمل کردی و همه به صبوریت ماشالله گفتند. خانم دکتر وزن و قدت را هم گرفتکه وزنت شش کیلونیم و قدت هم ٥٩ سانتی متر بود. وقتی اومدیم خونه تب کردی بهت قطره دادیم که تا صبح راحت بخوابی
21 آذر 1390